⬅راهی که می روم⬅

. امیدوارم به ترکستان نباشد

⬅راهی که می روم⬅

. امیدوارم به ترکستان نباشد

نمی خواهم در مسیر های انحرافی قرار بگیرم .

بایگانی
آخرین مطالب

۳۷ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «صداقت» ثبت شده است


انسان های روراست و صادق چگونه رفتار می کنند ؟

1- در تلاش برای جلب توجه نیستند :

نیازی به تقویت خودبینی ندارند . کسانی که سعی در جلب توجه دیگران کنند ، معمولا قصد دارند شکاف و محدودیتی را پر کنند ؛‌ در حالی که فرد صادق دارای خودآگاهی و عزت نفس است و کمبودی ندارد که بخواهد برای برطرف کردن آن جلب توجه کند .

2- نگران دوست داشته شدن نیستند :

دوست داشته شدن زاده خودشیفتگی و عدم اعتماد به نفس است و باعث به وجود آمدن نوعی نیاز برای کنترل احساسات خود و دیگران می شود. افرادی که به خود اعتماد دارند ، ساده بوده و خود واقعی شان هستند . اگر دوست شان داشته باشید یا خیر ، برای آنان تفاوت چندانی ندارد ؛‌ در واقع آنان مشکلی با اینکه کسی دوست شان نداشته باشد ، ندارند .

3- واقعیت ها را تشخیص می دهند :

شاید افراد ساده لوح و بی تجربه به راحتی گول بخورند اما افراد صادق ، به سادگی در دام دیگران گرفتار نمی شوند و فریب نمی خورند . آنها همواره در جستجوی فهمیدن و تشخیص واقعیت ها هستند و این باعث می شود درست را از نادرست تشخیص دهند و بفهمند چه چیزی ناجور و غیرواقعی است .


لطفا برای مطالعه ادامه پست کلیک کنید ...

آناهیدا کرمانی
۱۶ اسفند ۹۶ ، ۲۲:۱۷ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر


امام على علیه  السلام :

یَکْتَسِبُ الصَّادِقُ بِصِدْقِهِ ثَلَاثاً حُسْنَ الثِّقَةِ بِهِ وَ الْمَحَبَّةَ لَهُ وَ الْمَهَابَةَ عَنْه‏

راستگو با راستگویى خود، سه چیز را به دست مى‏آورد : اعتماد ، محبت و شکوه (در دل‏ها). 


Kr.anahida ✒

آناهیدا کرمانی
۱۶ اسفند ۹۶ ، ۲۲:۰۳ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر


جایی خواندم نوشته بود : "یادم می آید مدتی قبل همسایه ای داشتیم که مرد خوب و درستی بود . او در تمام مدت ماه رمضان در خانه میماند و به سر کار نمیرفت .

یک بار از او علت این کارش را پرسیدم .

او گفت کار من در بازار فقط با دروغ می گذرد ! و چون در این یک ماه نمی خواهم دروغ بگویم ناچار سر کار نمیروم ."
من که نفهمیدم
یعنی چی که مرد خوب و درستی بود ؟؟؟!!! و فقظ یک ماه مسلمان بود ، اونهم با ترک کار و عزلت و نه مقاومت جلوی دروغ گویی !!!.

گر تو قرآن بدین نمط خوانی / ببری رونق از مسلمانی


Kr.anahida ✒

آناهیدا کرمانی
۱۶ اسفند ۹۶ ، ۱۹:۳۶ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر


دوران دبیرستانم یه استادی داشتیم ک بسیار اخلاقی بودن و همیشه مراقبه میکردن .
منم اون موقع ها خیلی حواس پرت بودم و شلوغ میکردم .
یادمه سر کلاس همین استاد بودیم و طبق قرار قبلی اون روز امتحان میانترم داشتیم . ما با بچه ها از صبحش هماهنگ کرده بودیم که از استاد بخوایم امتحان رو نگیرن چون بچه ها آماده نبودن .
استادمون هم این رو پذیرفتن چون فک می کردن که همه موافق هستن .
من بعد از پذیرش لغو امتحان توسط استادمون ، گفتم ؛
خانم اجازه 👆
یک موقع فک نکنید که من درس نخوندم ها ...
من درسم رو خوندم و ب خاطر بچه ها با لغو امتحان موافقت کردم .
بعد من چند تایی از بچه ها هم این رو گفتن .
در حالی ک هیچ کدوممون نخونده بودیم .
اما گفتیم که خوندیم .

بععععله ....
چشمتون روز بد نبینه ؛
همین استادمون گفت من نمیخوام از کسی حقی ضایع بشه پس شما ها امتحان میدید و اونایی ک نخوندن دیگه امتحان نمیگیرم .
ما هممون گفتیم که ؛ نه خانم ما نمیدیم که . با بچه ها میدیم .
ایشونم گفتن : حتما باید بدید .

خلاصه از ما انکار و از ایشون اصرار ...
آخرشم ازمون امتحان گرفتن .
نتیجه این دروغ ما این شد که میانترم ما چند نفر کم شد و بقیه ام صفر گرفتن .

اینم یکی از خاطرات من که همیشه با یادآوریش احساس شرم میکنم .


Kr.anahida ✒

آناهیدا کرمانی
۱۶ اسفند ۹۶ ، ۱۹:۰۳ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر



نگاه کن

نه با بهت و ناباوری

با عینک واقعیت نگاه کن

این تجربه را بر زمرد وجودت حک کن

تا نرود از یادت هرگز

که فریب نرگس چه آسان تو را در ظلمت خواب کرد

و چه آسان در هوس به خیال باختی

روز نیلوفرها بود و تو از طلسم خزان بی خبر

نرگس در کمین گاه به انتظارت بود و تو بی خبر

همه شمع ها را خاموش کردی

گویی تکه های باقیمانده عمرت نا عادلانه

تا روز انتها تاوان را تسویه می کند

اکنون سیل اندوه غرورت به بلندای دیوار چین را در هم شکست

و او چه مشت ...

                                                                                 شاعر : بیتا شمس


Kr.anahida ✒


آناهیدا کرمانی
۱۶ اسفند ۹۶ ، ۱۸:۵۵ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر



مترجم سایت

ابزار وبلاگ