⬅راهی که می روم⬅

. امیدوارم به ترکستان نباشد

⬅راهی که می روم⬅

. امیدوارم به ترکستان نباشد

نمی خواهم در مسیر های انحرافی قرار بگیرم .

بایگانی
آخرین مطالب

سرخ مثل رد بر جای مانده از سیلی !!!

جمعه, ۲۴ فروردين ۱۳۹۷، ۱۲:۵۱ ق.ظ


نویسنده : سهیل میرزایی


معلم دفتر مشق یکی از دانش آموزان را بالا گرفت وگفت :

بچه ها ببینید دارا چه قدر مشق هایش را تمیز و مرتب نوشته . برایش دست بزنید .

احمد آخرین نفری بود که دفترش را روی میز معلم  گذاشت .

چشمانش سیاهی رفت . به میز معلم تکیه داد .

معلم همان طور که مشق های او را خط می زد گفت : آفرین ، فقط یک کم دقت کن .

سپس دفتر را به او داد .

نگاهی به چهره او انداخت . دستش را زیر چانه او گذاشت .

 سرش را بالا آورد و پرسید : احمد جان چرا اینقدر  رنگت زرده ؟

احمد با دستپاچگی گفت : نه خانم زرد نیست . سرخه .

آخه همین دیشب مامانم می گفت ماصورتمان را با سیلی سرخ نگه می داریم .


پ.ن : حرف راست رو از بچه بشنو .


kr.anahida✒

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی

مترجم سایت

ابزار وبلاگ